زیارت حضرت عباس(س) |
||
زیارت حضرت در روز عید فطر |
||
زیارت حضرت در روز عید قربان |
||
زیارت حضرت در روز عرفه |
||
زیارت حضرت در شب قدر |
||
زیارت حضرت در روز اربعین |
میلاد قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز را گرامی میداریم
خجسته زاد روز میلاد با سعادت سپه سالار کربلا، ماه بنى هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بر مولا و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه و امید شیعیان حضرت بقیةالله الاعظم عجل الله تعالى فرجه الشریف و تمامى عاشقان و محبین اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام مبارک باد
« سپه سالار عشق »
نگاهى معرفت آموز به زندگانى
سپه سالار کربلا، حضرت ابوالفضل علیه السلام
مقاله از: احمد لقمانى
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن نخست
زندگانى حضرت ابوالفضل(ع) دائرةالمعارفى است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما مىآموزد و فرصت دستیابى به مقام آدمیت را هموار مىسازد.
در این نوشتار، از رهگذر تربیت عباس(ع)، پرتوى از فروغ معنویت امام على(ع) و جلوهاى از روشنى ولایت ام البنین(علیها السلام) در پرورش فرزند نصیب انسان مىشود و آینه اى از روشنایى فضایل ابوالفضل(ع) دیدگان آدمى را نورانى مىکند.
با هم به مدینه مىرویم تا از کوچه هاى بنىهاشم به سراى امیرمؤمنان(ع) پاى دل گذاریم و از آغازین لحظه هاى زندگانى پور دلبندش عباس(ع) با او همراه شویم.
طلوع ماه در مدینه
زمین مدینه با نیم نگاه خورشید روشنایى مىگرفت و تابش طلایى آفتاب، جمعه، چهارمین روز شعبان سال26 هجرى را نورى دیگر مىبخشید. بلور دلهاى شیفتگان امیرالمؤمنین على(ع) لبریز از شور و عشق شده بود و آغوش کوچه هاى بنىهاشم به روى زائران خانه حضرت گشاده مىنمود. چهره علاقه مندان اهل بیت (علیهم السلام) را شبنم شادى فرا گرفته بود و براى دیدار نو رسیده مولاى خویش بر یکدیگر پیشى مىگرفتند. شور و هلهله خانه على(ع) و «فاطمه کلابیه» را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شیرینى اولین کلام او را بیابند.
در این هنگام گویى مام کودک، ام البنین (علیها السلام) نوزاد را به على(ع) تقدیم کرد. امام فرزند دلبند خود را به سینه چسباند، با صدایى آسمانى در گوش راست فرزند اذان و در گوش چپش اقامه گفت تا در گلستان وجود او شاخسار ایمان و عشق به «توحید» و «نبوت» نمایان شود; تا از بلنداى همتش آبشار شوق به «امامت» جارى شود و تا همیشه ایام در سایه سار «ولایت» سروى سبز باشد.
چون نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید طفل وزید، امام(ع) با واژهاى مهرآفرین و روح افزا، نام فرزند را بیان فرمود: «عباس» یعنى شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد. دلاورى از شجاعان اسلام و قهرمانى که در برابر باطل و ستم عبوس و خشمگین است و در مقابل خیر و نیکى شادان و متبسم.
رواق چشمان اطرافیان را هاله اى از عشق و امید فرا گرفته بود. فاطمه کلابیه بیش از دیگران از خشنودى امام على(ع) شادمان و خرسند بود.
در این لحظه، الماس بوسه على(ع) بر بلور وجود طفل نشست و پیکر کوچک عباس با اولین نوازش و عاطفه آشنا شد; اما این شادمانى لحظاتى بعد با توفان غم درهم پیچیده شد. ناگهان گوهر اشک از دیدگان امیرمؤمنان(ع) بر سینه سیمایش پدیدار شد، صداى گریه آن حضرت دلها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود: گویا مىبینم این دستها یوم الطف در کنار نهر فرات در یارى برادرش حسین از بدن جدا خواهد شد.
هفتمین روز میلاد
على(ع) در هفتمین روز میلاد، فرزند دلبند خود را خواست. طبق سنت پسندیده اسلام، موهاى زیبایش را تراشید و هم وزن آنها، طلا یا نقره به مستمندان داد. سپس گوسفندى، به عنوان عقیقه، ذبح کرد تا به برکت آن صدقات و این قربانى پیکر پاک عباس عزیز پا برجا و سالم ماند و ایام زندگانىاش طوباى برکاتى جاودان شود. گفتار امام(ع) و نام حماسى نوزاد دفتر طلایى خاطرات او را در مقابل دیدگان آشنایان مىگشود. از اینرو بر بینش على(ع) آفرین مىگفتند و انتخاب عقیل را مىستودند.
آنها از روزى یاد مىکردند که امیرمؤمنان(ع) برادرش عقیل را طلبید تا از بلنداى «علم انساب» نگاهى به قبایل مختلف بیفکند، خانواده اى شجاع را انتخاب کند و انگشت اشاره بر بانویى پاک و عفیف نهد تا فرزندانى دلاور، سرآمد و شیردل به دنیا آورد.
پس از مدتى تحقیق و ژرفنگرى، عقیل «فاطمه کلابیه» (ام البنین) را برگزید.
دوران کودکی عباس علیه السلام
در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانىاش بر وى تاثیر مىنهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مىبرد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مىگیرد، از من معارف فرا گرفت.
در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک.
عباس گفت: یک
حضرت ادامه داد: بگو دو
عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مىکنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام، دو بگویم. (10)
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره مىکرد، با لبختدى رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مىکرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مىپرسید، مىفرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مىداد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابىطالب در بهشت پرواز کند. (11)
ایام نوجوانی و جوانی
محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مىداشت تا پاره پیکرش را ببوسد (12) ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظهاى عباس را از خود دور نمىساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن (13) در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه اى از وى جدا نشد (14) و آنگاه که در سال37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسهاى جاوید آفرید. (15)
کنیه های مهر افروز
دیباچه صفات اخلاقى افراد و فهرست فضایل معنوى انسانها در کنیه آنان نمایان است. عباس(ع) انسانى آسمانى بود که بلنداى عظمتش کنیه هاى بسیارى براى او پدید آورد. «ابوالفضل» مشهورترین کنیه اوست. این کنیه برخى از صاحبنظران را بر آن داشت تا شعاع چشمگیر شخصیت عباس را بستر این واژه بدانند. ویژگیهاى دوران کودکى و شکوهمندى روح افزاى نوجوانى او نشان از بزرگى مقام وى داشت. بسیارى از فرهیختگان و شعرا بهره مندى از فضایل فراوان را علت این لقب دانسته اند. (17)
از سوى دیگر، پاره اى از محقان و اندیشمندان بهره مندى از نعمت وجود فرزندى به نام «فضل» را دلیل این کنیه شمرده اند.
«ابوالقاسم» کنیه اى دیگر است. مورخان، با ژرفنگرى در واژههاى معرفت آفرین زیارت اربعین، این کلمه را کنیه آن حضرت دانسته اند. آنجا که جابر انصارى خطاب به این رادمرد الهى مىگوید:
السلام علیک یا اباالقاسم، السلام علیک یا عباس بن على
سلام بر تو، اى پدر قاسم; سلام بر تو، اى عباس بن على. (18)
القاب تابناک
1. قمر بنىهاشم (19)
بهره مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ساز این لقب است.
2. باب الحوائج (20)
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته هایش را برآورده مىسازد.
3. طیار (21)
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهید (22)
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.
5. سقا (23)
دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6. عبد صالح (24)
لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام علیک ایها العبد الصالح.»
سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار
صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.
آفتار آمد دلیل آفتاب
کلام معصومان (علیهم السلام) در باره شخصیت حضرت ابوالفضل(ع) طلوعى دیگر از معرفت در آسمان دلها مىآفریند. نخست در محضر دخت آفتاب حضرت زهرا(س) مىنشینیم و از آن هنگام مىگوییم که در هنگامه قیامت، رسول اکرم اسلام(ص)، على(ع) را مىطلبد و مىفرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو آنچه براى شفاعت [گناهکاران] در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر کند.
پاک بانوى آفرینش در جواب حضرت مىفرماید:
اى امیرمؤمنان، دو دست بریده پسرم عباس براى مقام شفاعت من کافى است. (25)
امام سجاد(ع) در سخنى کوتاه بلنداى عظمت مقام عمویش ابوالفضل(ع) را چنین بیان مىکند:
خداوند عمویم عباس بن على را رحمت کند; به تحقیق که ایثار و جانبازى کرد; جنگ نمایانى کرد و خود را فداى برادرش ساخت تا دستانش قطع شد. خداوند در برابر این فداکارى - به سان عمویش جعفر طیار - دو بال به او عنایت کرد تا به یارى آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. همانا عباس نزد خداوند تبارک و تعالى مقامى دارد که تمامى شهیدان، در روز قیامت، بر او غبطه مىخورند و رسیدن به آن مقام را آرزو مىکنند. (26)
امام صادق(ع) در عباراتى روشن و معرفت آموز عمویش عباس بن على(ع) را صاحب صفات زیر مىشمرد:
1. بصیرت نافذ; 2. بینش عظیم;3. ایمان بسیار و شدید; 4. جهاد در محضر امام حسین(ع); 5. جانبازى و ایثار;6. شهادت در راه امام خود;7. تسلیم در برابر جانشین رسول خدا(ص); 8. تصدیق امام حسین(ع);9. وفادارى; 10. خیرخواهى امام; 11. تلاش تا آخرین حد و ... (27)
در آخرین فراز از این نوشتار، در تابش آفتاب کلام حضرت مهدى(ع) قرار مىگیریم و با دیدگاه آن حضرت در باره سپه سالار عشق آشنا مىشویم:
سلام بر ابوالفضل، عباس، پور امیرمؤمنان(ع); آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فداى برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان برساند و دو دستش در جهاد فى سبیلالله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائى را از رحمت خویش دور سازد. (28)
قبر در وسط آب
آیت الله حاج سید عباس کاشانى حائرى نقل مىکرد: «روزى در خانه آیت الله العظمى حکیم (29) بودم که کلید دار آستان مقدس حضرت ابوالفضل، علیه السلام، تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس ابوالفضل، علیه السلام، را آب گرفته و بیم آن مىرود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نیز آسیب کلى وارد شود، شما کارى بکنید.
آیتالله حکیم فرمودند: من جمعه خواهم آمد و هرآنچه در توان دارم انجام خواهم داد. آنگاه گروهى از علماى نجف از جمله اینجانب به همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس، علیه السلام، رفتیم، آن مرجع بزرگ براى بازدید به طرف سرداب مقدس رفت و ما نیز از پى او آمدیم، اما همینکه چند پله پایین رفتند، دیدم نشستند و با صداى بسیار بلند که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه شگفت زده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم دیدم شگفتا منظره عجیبى است که مرا هم گریان ساخت.
قبر شریف حضرت ابوالفضل، علیه السلام، در میان آب مثل جایى که از هر سو به وسیله دیوار بتنى بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار داشت، اما آب آن را نمىگرفت. درست همانند قبر سالارش حسین، علیهالسلام، که متوکل عباسى بر آن آب بست اما آب به سوى قبر پیشروى نکرد. (30)
سرداب مطهر حضرت ابالفضل العباس علیه السلام هنگامیکه اطراف قبر شریقش را آب فرات، فرا گرفته است.
قبر مطهر حضرت عباس علیه السلام بدون آب گرفتگی
1- بطل العلقمى، عبدالواحد المظفر، ج 2، ص6; اعیان الشیعه، سید محسن امین، (ده جلدى)، ج7، ص429.
2- مولد العباس بن على(ع)، محمدعلى الناصرى، ص46; قمرى بنىهاشم، عبدالرزاق المقرم، ص17.
3- العباس بن على، ص 25; زندگانى قمر بنىهاشم، ص53 - 54.
4- همان.
5- روز کربلا (عاشورا).
6- خصائص العباسیه، ص119; زندگانى قمر بنىهاشم، ص53.
7- العباس بن على، ص 25.
8- برخى از مورخان ازدواج امیرمؤمنان على(ع) با ام البنین را پس از وفات فاطمه زهرا(س) مىدانند و بعضى دیگر معتقدند این وصلت خجسته پس از ازدواج على(ع) با امامه صورت گرفته است.
9- ثمرات الاعواد، ج 10، ص 105; مولد العباس بن على(ع)، ص 62.
10- فرسان الهیجاء، ج 1، ص 190; مستدرک وسائل الشیعه، ج3، ص 815.
11- قمر بنىهاشم، ص19; مولد العباس بن على(ع)، ص 60.
12- مولد العباس بن على(ع)، ص 60.
13- همان، ص63.
14- بطل العلقمى، ج 2، ص6.
15- وسیلة الدارین، ص269; مولد العباس بن على(ع)، ص 64.
16- مولد العباس بن على(ع)، ص56; مقاتل الطالبین، ص89.
17- سر السلسله و عمدة الطالب، ص356; العباس، ص 80 - 81.
18- العباس، ص 80; بحارالانوار، ج 101، ص 330.
19- سپهسالار عشق، احمد لقمانى، ص 32.
20- العباس بنعلى(ع)، ص 30.
21- بطل العلقمى، ج 2، ص 108 -109.
22- همان.
23- العباس بن على(ع)، ص 35.
24- همان، ص 124.
25- مولود العباس بن على(ع)، ص 88.
26- خصال صدوق، ج 1، ص 68; بحارالانوار، ج 22، ص 274.
27- مولد العباس بن على(ع)، ص97; العباس بن على، ص36 و 42.
28- بطل العلقمى، ج 2، ص 311; مولد العباس بن على(ع)، ص 98; العباس بن على(ع)، ص 41 و 42.
29- از مراجع تقلید در نجف اشرف.
30- کرامات الصالحین، ص286، به نقل از: کرامات العباسیه (معجزات حضرت اباالفضل، علیه السلام)، على میرخلفزاده، ص92.